نه! حتی یک کلمه.
ستارگان منتظر/ میخواست از خونه بره بیرون. بهش گفتم: وقتی برمیگردی، بی زحمت یه خورده کاهو و سبزی بخر. گفت: من سرم خیلی شلوغه، میترسم یادم بره. روی یک تیکه کاغذ هرچی میخواهی بنویس بهم بده. همان موقع داشت جیب لباسشو خالی میکرد. یک دفترچه یادداشت و یک خودکار درآورد گذاشت زمین. خودکار و کاغذها را برداشتم تا چیزهایی را که لازم داشتم، برایش بنویسم.
حتی یک دقیقه وقت تلف شده نداشتند.
ستارگان منتظر/ نماز را سبک نشمارید/ به نماز اول وقت، خیلی اهمیت میدادند. روایتی از امام جعفر صادق (علیهالسلام) نقل میکردند که «اگر کسی نماز را سبک بشمرد از شفاعتشان محروم میشود.» یکبار به ایشان گفتم: «سبک شمردن نماز شاید به این معنی است که فرد یک وقت نماز بخواند و یک وقت دیگر نخواند.» گفتند: نه، اینکه خلاف شرع است. منظور امام صادق (علیهالسلام) این بوده که وقتی ظهر میشود و فرد در اول وقت نماز نمیخواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است.» با مثالی که زدند مسئله برایم روشن شد: «وقتی میخواهیم از دری بیرون برویم، سعی میکنیم به بزرگترها تعارف کنیم و اگر به بزرگتر اهمیت ندهیم در واقع به کوچکتر اهمیت میدهیم. سبک شمردن نماز هم همین طور است.» نقل از خانم فاطمه طباطبایی، عروس امام (ره)
برای دلت در بساز!
ستارگان منتظر/ آیتالله مجتهدی تهرانی نقل در یکی از جلسات خود نقل کردند: «نجاری به محضر آیتالله اراکی رفت و از ایشان خواست موعظهای کنند. آیتالله اراکی پرسیدند شغل تو چیست؟ مرد گفت نجارم. در و پنجره میسازم. آیت الله اراکی گفتند این همه در و پنجره ساختی برای دلت هم در ساختهای؟ اگر برای دلت در نساختی یک در برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند.»
آقای لبخند
ستارگان منتظر/ یه روز که خانوادهاش خونه نبودن، پسرش رو با خودش آورده بود سر کار، اسم پسرش محمد مهدی بود، حاج احمد از صبح که اومد رفت توی جلسه و محمد مهدی رو پیش من گذاشت، برا جلسه موز خریده بودیم، بعد از جلسه یه مقدار موز اضافه اومد، دیدم محمد مهدی از صبح هیچی نخورده، واسه همین یه موز بهش دادم، همون لحظه حاج احمد کارم داشت و منو صدا کرد، وارد اتاق حاجی که شدم، محمد مهدی هم پشت سرم داخل شد، حاج احمد تا موز رو دست پسرش دید، چهرهاش برافروخته شد، تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش...
علامه حسنزاده: ظهور اتفاق افتاده !!
ستارگان منتظر/ اوایل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانههای آن تحقیقات گستردهای انجام داده بود و با استدلالهای روایی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است نکات علمی سخنان ایشان، هر شنوندهای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بیبنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسنزاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درسآموز است که وقت مستقلی برای بیان میخواهد که در این مقاله مختصر نمیگنجد.
ادامه مطلب ..و